سه شنبه 87 تیر 25 ساعت 2:56 عصرحدیث دل
خداوندا:
میخواهم هرچه که در قلبم است بی هیچ استعاره.... و مجاز ...وکنایه ای برایت بیان کنم
بازبان خودم وخودت میدانم که حتی اگر ان زبان زبان بی زبانی هم باشدتو ان را می شنوی که تو هر چیزی را شنوا وهرچه را بینایی
می بینی هرانچه نمی بینم و می شنوی هر انچه نمی شنوم
تنهایی:
ای تنها ترین تنها که تنهایی برازنده توستمن هم تنها هستم نه مثل تو
اما هستم!
خدایا من بودم در حالی که کسی بودنم را حس نکرد؟!
ای کاش اگر نباشم طوری باشد که نبودم را به بود کسی هدیه کنم
شاید در این صورت نبود من هم بود شود
من تنها بودم در حالی که اطرافم پر بود از شلوغی؟!
نبودم مهم نبود همان طور که بودم مهم نیست
من در این عالم محو شدم شاید هم نامدئی اصلا شاید من مرده ام وفقط نقش زنده اهرا بازی می کنم
راستی گفتم مرگ:
خدا وندا
ای کاش مرده بودم!!!
زیرا که مردن رسیدن به کمال و سرچشمه حیات است
تکامل و جاودانگی رسیدن به تمام نرسیدن های زندگی
پس چه زیباست این رسیدن واین کامل شدن
وچه زیبا تر اگر با عث نزدیکی من به تو شود
پس ای کاش زودتر به تو نز دیک شوم
متن فوق توسط: ستاره نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)